آوینآوین، تا این لحظه: 11 سال و 2 روز سن داره

نورآوین پرنسس مامان و باباش

بدون عنوان

عزیز دل مامان از پنجشنبه وقتی دستشا میده به مبل یا جایی کامل بلند میشه قبلا نیم خیز میشد الانم میتونه چند ثانیه رو پاهاش بایسته . عزیزدل مامان بلند دیگرانا صدا میزنه بابا را بلند میگه تا باباش بیاد سارغش مامانم دست و پا شکسته میگه کلمه بیرونم میگه ( بیلون ) وقت اذان الله و اکبر و صلوات را به زبون خودش میگه که اکبر و اللهم و محمد توشون واضحتره . وقتی میخوایم النگوشا در بیاریم دستشا میکشه و میزنمون . نیشکون میگیره و میخنده . عاشق سه چرخه سواریه و ... فعلا همینا یادمه تا بعد
7 خرداد 1393

عکس های تولد یکسالگی با تم انگری برد

  آوین خانم و کادوی بابا جون و مامان جون یه سه چرخه البته به اضافه لباس تولدش آوین و کادوی بابایی بقیه هم زحمت کشیدن کادوشونا نقدی دادن دستشون درد نکنه فقط یکی از خاله های مامان و بابا لباس اورد که بعد عکسشا میذارم این عکسام روز 14 اردیبهشت که یک ساله شدی گرفتم ...
7 خرداد 1393

تولدت مبارک

  نیما یوشیج در جشن یک سالگی فرزندش نوشت : " فرزندم ! یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان را دیدی! ازاین پس همه چیز جهان تکراری است جز مهربانی...؟! "     عزیزم اولین بهار زندگیت مبارک . شما امروز یک ساله شدی . البته تولدت را دو روز زودتر گرفتیم که همه بتونن بیان . الان میخوام ببرم واکسنت را بزنیم ، عکسات و جزئیات را بعد میذارم. ...
7 خرداد 1393

اندر احوالات این روزها

دختر عزیزم آوین خانم کلی کلمه یاد گرفته که بعضی ها را واضح میگه ولی بعضی هاش را نه مثل بابا، بابایی ، گل ، دایی ، پروین ( پیی ) ، لاک پشت (لشت ) ، کیش کیش ( به پرنده ها میگه ) ، مرغا ( مگا ) ، پوف ( به خوراکی میگه ) ،پول ، مای بی بی  ( بی بی ) و آب و خاله ( آله )چنتا کلمه دیگه که الان یادم نیست . دیگه اینکه یاد گرفته میرقصه با هر اهنگی که بذاریم شروع میکنه رقصیدن حتی توی بازار از جلو مغازه ها که رد میشیم اگه اهنگی پخش بشه میرقصه ، دیگه اینکه دستشا میده به تکیه گاه و بلند میشه ، فقط یه عادت بدی پیدا کرده که نمیتونم توی خونه یه لحظه تنهاش بذارم اگه رفتم توی اتاق دیگه گریه میکنه . اوایل از تاب بازی میترسید اما الان عاشق تا...
7 خرداد 1393

برف و لباس جدید

  عزیزم امروز نه ماه و یک روزته اینجا کلی برف اومده رفتیم تو حیاط عکس گرفتیم این لباسم مامان جون تازه برات بافته منم دارم کلاهشا میبافم مدل ماهی اگه خوب در بیاد        ...
7 خرداد 1393

سال نو مبارک

سلام سال نو مبارک بعد از یه تاخیر طولانی اومدم همه اتفاقات این چند وقتا اول مینویسم بعد هم عکس میذارم : اول اینکه اولین دندون آوین خانم دوم اسفند بیرون اومد و دومیش دقیقا دو هفته بعد یعنی 16 اسفند ، واینکه همیشه برای عبور کردن سخترین راه را انتخاب میکنه یا از زیر میز رد میشه یا از زیر صندلی ها ، چهار دست و پا میره عاشق تلفنه به سرعت میره سمتش ، دیگه اینکه دست میزنه وقتی ما میخندیم اونم الکی میخنده ، الکی سرفه میکنه برای جلب توجه، واینکه بدون کمک میشینه همه ی اینها توی نه ماهگیو ده ماهگی اتفاق افتاد ، روز 23 اسفند مامان جون آش دندونی پخت واسه آوین ، روز 24 رفتیم خرید عید و آوین جون چقد ذوق میکرد ، دو روز بعدش آوین  تب بدی کرد اله...
7 خرداد 1393

سیسمونی اوین

 سیسمونی آوین خانم را ١٤ فروردین اوردن دست مامان جون و بابا جون و بقیه فامیل درد نکنه اینم چنتا عکس از وسایل نازت فقط عکس بعضی چیزا را مثل فرش و لحاف و تشک و چادر تفریحیتا نداشتم بعد میذارم این شال و کلاه را مامان جون برات بافته   این لباس بافتنی هم کار مامان جونه این ماشین مال بچگی بابایی بوده عروسکا و پله برقی هم مال بچگی من   این عروسکی که بچه بغلشه مال بچگی من بوده بابا جون برام سوغاتی اورده بود   چرخ خیاطی هم اسبابازی بچگی من بوده     توپ چهل تیکه هم مال بچگی بابایی بوده قطارم مال بچگی من      ...
7 خرداد 1393

لغت نامه اوین

کلمات جدیدی که اوین میگه : اتیش ، ایینه ، مامانی ، عمه ، بشین ، بدش ، بریم ، بیرون ، خوابه و ادای خرو پف کردن در میاره ، با موبایل حرف میزنه ، الکی میخنده ، تاب تاب میخونه ، دوست داره دستاشا بگیرم و راهش ببرم میگه تاتی ، فعلا همینا یادمه
7 خرداد 1393
1